هذیان ...

·         امروز فیلم آبی رو برای بار هزارم دیدم .

دو تا پوستر خریدم . یکی از سیمین دانشور در حالیکه روی یک صندلی نشسته و نگاه خاص و خیره کننده ایی داره . یکی هم عکس یک دختر بچه  است که رو یک قطعه سنگ نشسته و به تو خیره است . هر چی بیشتر نگاهش کنی پرحرف ترش می بینی .

دلم می خواهد از آدم های دور و برم جدا بشم . دور دور . تنهای تنها

نقاشی کنم

ساز بزنم

کتاب بخونم

و گاهی سیگار بکشم . کسی رو هم نبینم .

وقتی یک زن حامله است چقدر زشته . و چه چهره ابلهانه ای داره ....

از زنهایی که حرف نمی زنن خوشم میاد .

دوست دارم تنها باشم .

 وقتی تنهام آواز می خونم .

دوست ندارم هیچ مردی تو زندگیم باشه .

هنوز از تو متنفرم .

و بیزار

 مامان میگه وقتی منو باردار بوده هلو زیاد می خورده ....

سه روزه با پدرم حرف نمی زنم .

دیروز یک جعبه قلمو هدیه گرفتم . امروز براش یک جعبه رنگ . یک پالت و یک بوم خریدم .

عصری روش چند تا هلو کشیدم .

دوست ندارم بچه داشته باشم . شاید یه روز تو چشمام با غصه نگاه کنه . شاید هم یک روز ازم بپرسه چرا ؟؟ شاید هم دوستم نداشته باشه .

ولی اگه یک دختر داشتم اسمش رو می گذارم الدوز .

من مادرم رو دوست ندارم .

دیشب تا صبح بیدار بودم .

اول آرایش کردم و بعد مینیاتور کار کردم . طرح خوبی با مرکب زدم . حس کردم زنده ام .

موسیقی فیلم آبی رو دوست دارم .

اعصابم خیلی خورده . ولی فیلم آبی فیلم قشنگیه . فیلم پیانو رو هم خیلی دوست دارم .

فکر کنم حرف نزنم بهتر باشه

...

...

...

...

دوست دارم گریه کنم

...

...

...

...

از خانه من راه به میخانه دراز است

ای کاش از این خانه به میخانه دری بود

...

...

...

...

الهی حاضری چه جویم . ناظری چه گویم .

...

خداحافظ .

( آدرس این وبلاگم رو به کسی نداده بودم . چند وقت پیش بعضی متنهاش رو حذف کردم و آدرسش رو به دوستانم دادم . چند روز پیش آدرس اینجا رو به یکی از همکارام دادم . گفت این یکی که دیگه غمگین نیست . گفتم : نه . سبکش رو عوض کردم .... )

نظرات 4 + ارسال نظر
لیمویی شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 03:59 ب.ظ http://pacific.blogsky.com

ولی به نظر من زنای حامله خیلی خوشگلن!

رضا یکشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 03:51 ب.ظ http://reza169.blogsky.com

سلام
و عشق را کنار تيرک چراغ برق تازيانه می زنند
به انديشيدن خطر مکن
روزگار غريبي است نا زنين
هميشه شاد زی

نرگس سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 12:09 ق.ظ http://azrooyesadegi.blogsky.com

سلام
ممنون که اومدی پیشم و ممنون که اینقدر دنبالم گشتی منو خیلی شرمنده کردی... امیدوارم دیگه هم رو گم نکنیم
راستی زنهای حامله اگرچه یه کم ظاهرشون قشنگ نیست اما یه حس قشنگ تو وجودشون هست که به اون ظاهر ظرافت قشنگ مادرانه میده... مامانت ولی تو رو خیلی دوست داره اینقدر قاطع نگو دوستش ندا ری ...

محمد سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 08:23 ق.ظ http://www.mohammadvalinejad.persianblog.com/

بعضی وقتها آدم اینقدر دلتنگه که دوست داره هیچکس مزاحمش نشه و بتونه به کارهای مورد علاقش بپردازه. ولی بیاییم لطافت بی نظیر بهاری رو از دست ندیم و درس عشق و زندگی و تلاش رو از طبیعت یاد بگیریم./ همواره شاد باشید و برفراز./

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد